کد خبر: ۵۸۰
۱۹ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

دکتر فتاحی نیم قرن روزنامه‌های مشهد را در کانون «میثاق شهدا» آرشیو کرده است

آرشیو تخصصی کانون میثاق شهدا در محله آبکوه محل نگهداری محتوای دسته‌بندی شده با مستندات روزنامه‌‌های مشهدی و ملی از نیم ‌قرن پیش تاکنون و با موضوعات مذهبی، دینی، اعتقادی، علمی و پزشکی است. این مکان بیشتر شامل روزنامه‌هایی است که از زمان انقلاب تاکنون توسط دکتر فتاحی گردآوری و دسته‌بندی موضوعی شده‌اند. اینجا مکانی مناسب با تعداد بسیاری کتاب و بیش از 300جلد آرشیو روزنامه‌ای برای تحقیق و تفحص دانشجویان و محققان به شمار می‌آید.

آرشیو تخصصی کانون میثاق شهدا در محله آبکوه محل نگهداری محتوای دسته‌بندی شده با مستندات روزنامه‌‌های مشهدی و ملی از نیم ‌قرن پیش تاکنون و با موضوعات مذهبی، دینی، اعتقادی، علمی و پزشکی است. این مکان که مدیریت آن با دکتر فتاحی معصوم، نماینده مردم مشهد و کلات در دوره چهارم مجلس و فوق تخصص جراحی قفسه صدری سینه است بیشتر شامل روزنامه‌هایی است که از زمان انقلاب تاکنون توسط او گردآوری و دسته‌بندی موضوعی شده‌اند. همچنین این آرشیو اسناد و سخنرانی‌های شخصیت‌های برجسته انقلابی در دهه40 و پس از آن، وقایع دانشگاه علوم پزشکی و وقایع دولت را نیز در دل خود جای داده است و مکانی مناسب با تعداد بسیاری کتاب و بیش از 300جلد آرشیو روزنامه‌ای برای تحقیق و تفحص دانشجویان و محققان به شمار می‌آید تا بتوانند بدون دغدغه پژوهش‌ها و پایان‌نامه‌هایی را که مرتبط با این موضوعات است در این مکان دنج و آرام انجام دهند.

 

دبیرستانی برای تربیت مبارزان انقلابی

قرارمان با سیدحسین فتاحی معصوم در کانون میثاق با شهدا واقع در خیابان آبکوه است. او متولد 1327 محله سرشور است و برای پاسداشت مقام شهدا و زنده نگهداشتن نام آن‌ها از همان سال‌های 85 این دفتر را در محل دبیرستان علوی سابق افتتاح کرده است. دکتر فتاحی در توضیح موقعیت مکانی این کانون می‌گوید: «ساختمان دبیرستان علوی را پدر همسرم آیت ا...حاج آقا سیدی علوی در سال1340 ساختند. یک فضای سه هزار متری که دبیرستان غیرانتفاعی علوی در آن ساخته شد. ایشان علاوه بر اینکه چهره علمی و مذهبی بودند جزو انسان‌های روشن‌فکر نیز محسوب می‌شدند و خانواده‌هایی که دوست داشتند فرزندانشان در مدرسه باکیفیت‌تر، مذهبی و آکادمیک تحصیل کنند فرزندانشان را به این مدرسه می‌فرستادند. آقای علوی تحصیلات روز داشت و پایه‌های اعتقادی هم اینجا تقویت می‌شدند. بیشتر قدیمی‌ها حاج آقا را به نام سیدی می‌شناختند و می‌دانستند که مدرسه‌اش دبیرستانی مستقل با هدف تربیت خاص بچه‌هاست. من سال 53 داماد این خانواده شدم و سال 54 به خانه مشترکمان با همسرم رفتیم. حتی شیرینی‌خورانمان با همسرم هم با مدرسه پیوند خورد و آنجا برگزار شد. 

به یاد دارم که مدرسه پاتوق بسیاری از جلسات آن زمان بود. خوب یادم هست که سال54 ساواک حاج آقا را بازداشت کردند. گفته بودند ما هر مبارزی را می‌گیریم مشخص می‌شود شاگرد دبیرستان علوی است. همان سال مدرسه را به‌دلیل آن اتفاق تعطیل کردند و مدرسه را به آموزش و پرورش تحویل دادند. حاج آقا سیدی علوی در سال 84 فوت کرد. دکترای حقوق داشتند و به زبان فرانسه هم تسلط داشتند. مجتهد بودند اما صاحب فتوا نبودند. بعد از فوت ایشان چون مالکیت آن به اسم خانم دکتر علوی دخترشان بود اینجا را تحویل گرفتیم. دو قسمت بود. یک قسمت دبستان بود که تصمیم گرفتیم کانون فرهنگی میثاق با شهدا شود و در قسمت دیگر هم مرکز درمانی همسرم، دکتر بی‌بی قدسیه سیدی علوی ساخته شد که همچنان با حضور متخصصان بیماری‌های مختلف و مخصوص خانم‌ها فعالیتش را ادامه می‌دهد.سال 85 بود که ما به این مکان آمدیم و اینجا را بازسازی کردیم. پیش از آن کانون فرهنگی میثاق شهدا در خیابان رازی بود. زمانی که نماینده مجلس بودم مجوز فعالیت سیاسی و فرهنگی در کانون را داشتم اما زمانی که کانون را به مکان فعلی انتقال دادیم فقط به بخش فرهنگی پرداختیم و آن حوزه را ادامه دادیم و از آن‌جایی که از زمان دانشگاه فعالیت فرهنگی داشتم مسئولیت اینجا را عهده‌دار شدم.»

 

موضوعاتی که در این کانون پیگیری می‌شود

ما در بخشی از کانون مباحث پزشکی را با دیدگاه اسلام تطبیق می‌دهیم و مجموعه آثار و کتاب‌هایی در این زمینه داریم. در قسمتی دیگر 160منبع مربوط به پایان‌نامه‌های حاج آقای سیدی علوی وجود دارد که استاد راهنما یا مشاور آن پایان‌نامه بودند و منبع غنی برخی تحقیقات در سطح ارشد و دکتراست. مباحث دیدگاه‌های پزشکی را دنبال می‌کنیم و بحث‌های دانشگاهی را هم در زمینه‌های پزشکی داریم. روزنامه‌های مختلف را از دوران نمایندگی مجلس جمع‌آوری و طبقه‌بندی می‌کردم. من همه را برای خود تهیه کرده بودم و مجموعه‌ای از آرشیو روزنامه‌های مختلف داشتم که دسته‌بندی موضوعی نشده بود. 

خیلی سال پیش‌تر از اینکه کانون را افتتاح کنیم به این فکر می‌کردم که روزی آرشیوی موضوعی از روزنامه‌هایی که دارم تهیه می‌کنم و این شد که همیشه در مراقبت از روزنامه‌هایی که در زمان نمایندگی مجلس و حتی پیش‌تر از آن، از زمان انقلاب به دستم می‌رسید کوشا بودم. حاج آقای ابراهیمی مسئول دفتر این کانون هستند که به اتفاق پسرشان من را در این راه بسیار کمک کردند. ابتدا قرار شد مطالبی از روزنامه‌ها را که راجع به شهدا و آثار آن‌هاست و در واقع مرتبط با نام کانون که میثاق با شهداست جمع‌آوری کنیم. سپس با خود فکر کردم که روزنامه‌ها را چه کار کنم و این شد که روزنامه‌ها را برحسب مطالبی درباره حضرت محمد(ص)، ائمه (ع)، امام‌خمینی(ره)، شهدا، دفاع‌مقدس، مشهد و موضوعات مهم دیگر تفکیک کردیم.

 

صحت و سقم مطالب روزنامه‌ها با محقق است

وقتی اطلاعات روزنامه‌ها را جمع‌آوری کردیم به فکر حفظ کردن آن نیز افتادیم. بنابراین پلاستیک‌های مخصوص گرفتیم و تفکیک کردیم و در نهایت مجموعه خوبی به دست آمد. فردی صحافی کارها را انجام داد. حدود 300جلد آرشیوی که هر جلد 70، 80 ورق دارد. البته ارزیابی مطالب روزنامه‌ها و صحت و سقم محتوای آن را به عهده مخاطب گذاشتیم و اعمال سلیقه در حذف و اضافه محتواها نکردیم. کسی که اطلاعات را نیاز دارد به طور قطع باید تحقیق کند و مطمئن باشد اطلاعات درست است یا نه زیرا بخش زیادی از محتوای به دست آمده درباره پیامبر(ص) و ائمه(ع) است. همچنین گفتار امام خمینی(ره) را در دو جلد آماده کردیم که شامل دوبخش امام خمینی(ره) پس از آمدن به ایران و امام خمینی(ره) قبل از ورود است. پنج جلد صحافی شده هم با موضوعات مختلف در رابطه با امام(ره) داریم. دو جلد نیز برای رهبر معظم انقلاب و البته موضوعات بسیاری از شهدا و دفاع مقدس، نماز و روزه و رمضان و مسائل دینی و اعتقادی دیگر هم موجود است.

 

آلبوم‌هایی با عکس‌ها و جملات قصار رهبری

قصد داریم در کنار این روزنامه‌ها، آلبوم‌هایی هم برای مطالبی از روزنامه‌ها که عکس‌ها و نوشته‌هایی از جملات قصار رهبر معظم انقلاب است تهیه کنیم که کادر‌های کوچک‌تری دارند. آن‌ها را قطعه‌قطعه از مطبوعات بریده‌ایم و به صورت آلبوم آماده کرده‌ایم تا تاریخچه‌ای از این رویداد‌های مرتبط با ایشان را به اطلاع مخاطبان علاقه‌مند برسانیم. از آنجایی که ذوق ادبیات دارم دو جلد درباره شعرا و هنرمندان تهیه شده است. همچنین یک جلد درباره گردشگری و خبرنگاری و مسائل و بحث‌های مربوط به خبرنگاران است. چهار جلد درباره مشهد است. بریده جملات قصار درباره مرحوم شهید بهشتی که در روزنامه‌ها آمده نیز تیتر شده است و جملات قصار حضرت امام خمینی(ره) را در آرشیوی جمع‌آوری کرده‌ایم.

 

خاص اسطوره‌های مقاومت و ایثار

موضوعات مختلفی را در قالب آرشیوهای متعدد درباره شهدا کار کرده‌ایم. یک جلد از کتاب‌های آرشیوی مربوط به عکس‌های شهداست. خود جبهه و جنگ هفت جلد آرشیوی از اول جنگ تا انتهای آن شده است تا جوان‌هایی که جنگ را ندیده‌اند و درکی از آن ندارند با کمک این آرشیو بتوانند درکی از آن روزها پیدا کنند. سه جلد دیگر مخصوص شهداست که روزنامه‌هایی را که مطلبی درباره ایشان دارند جمع کرده‌ایم. شهدای ایران و فلسطین و لبنان را نیز در یک جلد دیگر گرد‌آوری کرده‌ایم. 

مردان بزرگ شهید جلد دیگری است که مربوط به شهید حاج قاسم سلیمانی، شهید صیاد شیرازی و شهدای بزرگ دیگر هستند که مطالب مربوط به آن‌ها در یک آرشیو جداگانه گرد‌آوری شده است. یک جلد را نیز مربوط به نیروی مقاومت بسیج جمع‌آوری و صحافی کرده‌ایم. آثار و عکس‌ها و بخشی از وصیت‌نامه‌های شهدا را هم جداگانه گرد‌آوری کرده‌ایم. عقیده‌ام بر این است که شهدا جانشان را دادند و خانواده‌هایشان به سختی افتادند و ما یکی از وظایفمان این است که آن‌ها را به عنوان اسطوره‌های مقاومت و انسانیت به مردم بشناسانیم. مدتی معاون جنگ وزارت فرهنگ و آموزش عالی بودم. ایده‌ام این بود که دفاع مقدس را برجسته کنیم. مفصل می‌توانستیم درباره آن بحث کنیم و این ایده فکر خوبی در همان راستا بود. وظیفه‌مان را که برای پاسداشت آن‌ها انجام دادیم، بعد فکر کردم روی مباحث اعتقادی، قرآن، رمضان، شب‌های احیا و همچنین مسائل فرهنگی هم کار کنیم و در نتیجه آرشیوهایی را نیز پیرامون این مباحث گرد‌آوری کردیم.

 

آرشیو الکترونیک روزنامه و اعلامیه‌های انقلابی

آرشیو الکترونیکی هم داریم که متعلق به روزنامه جمهوری اسلامی ایران از سال 58 تا 93 در قالب سی‌دی است. یک‌سری جزوات و اعلامیه‌های زمان انقلاب را گرد‌آوری کرده و بیانیه‌هایی را که در آن زمان گروه‌های مختلف می‌دادند به شکل آرشیو مستقلی جمع‌آوری کرده‌ام. مجموعه دیگر هم روزنامه‌های اول انقلاب از همه گروه‌ها و حزب‌هاست. برای اینکه همه بدانند روزنامه‌های آن‌زمان چه روزنامه‌هایی بوده و چه محتوایی را دربر داشته است.

 

مجلات سینما و گل‌آقا

مجموعه دیگری که گرد‌آوری شده مربوط به فیلم و سینماست که به‌صورت مجله صحافی شده از ابتدای انقلاب است. 6، 7جلد مجله گل‌آقا نیز در بین این مجموعه داریم که آماده صحافی است. نشریاتی متعلق به فرهنگ خراسان هم وجود دارد که در کتابخانه مدرسه علوی نگهداری می‌شده است.

 

آرشیوی از مذاکرات مجلس چهارم و پنجم

بحث دیگری که در این آرشیو مورد توجه قرار گرفته مجلاتی است که فقط در اختیار نماینده‌های مجلس است. ما در این مجموعه آرشیوی به مدت 8سال نیز جمع‌آوری کرده‌ایم و اگر دانشجویی موضوع تحقیق یا پایان‌نامه‌اش دوره‌های چهارم و پنجم مجلس باشد به‌سادگی از بین این آرشیو‌ها می‌تواند اطلاعات جامع و کاملی از آن دو دوره به دست بیاورد. از مطالعه مذاکرات مجلس چهارم و پنجم هم می‌توانند به این نکته برسند که چه بحث‌هایی در مجلس مطرح می‌شده است. از فضای مجلس اطلاع یابند و بتوانند از آن‌ها برای تحقیق‌هایشان درباره مجلس استفاده کنند.

 

یک کار نیمه‌تمام از 300سخنرانی امام(ره)

یک کار نیمه‌تمام در این مجموعه آرشیوی هم داریم که شامل 300نوار کاستی است که یکی از دوستان از سخنرانی‌های حضرت امام(ره) در اختیار من گذاشته است. آن‌ها را برای این مجموعه تحقیقی پژوهشی به‌صورت سی‌دی آماده کرده ایم تا استفاده از آن برای محققان آسان‌تر شود. نوارهای کاست آن را به آستان‌قدس هدیه کرده و این مجموعه را به‌صورت فایل در رایانه ذخیره کرده‌ایم تا امکان تکثیر آن را داشته باشیم و بتوانیم آن را در اختیار علاقه‌مندان به صحبت‌های راهبردی امام راحل قرار دهیم.

 

آرشیو دیدار‌های علمی و سیاسی 60کشور

آرشیو جلسات و دیدارهایی که بنده و خانم دکتر علوی در سفر به کشورهای دیگر داشته‌ایم نیز در این مجموعه وجود دارد که شامل جلسات و دیدارهای علمی و سیاسی می‌شود. ایشان از طرف مجلس حدود 60سفر خارجی رفته و علاوه بر آن‌ها سفرهای علمی که هر دو از سوی دانشگاه برای کنگره‌ها رفته‌ایم را اسکن کرده‌ایم و قرار است که این اطلاعات آرشیوی هم به این مجموعه اضافه شوند. قرار است که عکس و محتواهای کامل این سفر‌ها را نیز آماده کنیم و در کنار این نمایشگاه در اختیار بازدیدکنندگان و محققان قرار دهیم. ما در همین مجموعه دست‌نوشته خانم بی‌نظیر بوتو را نیز که از همسرم تشکر کرده‌اند داریم.

 

این روزهایم این‌گونه می‌گذرد

استاد تمام دانشگاه هستم و سال 97 بازنشسته شدم. هنوز هم دانشگاه تدریس می‌کنم اما وقت آزادم را برای گردآوری آرشیوها صرف می‌کنم. این روزهایم این‌گونه می‌گذرد. عصر‌ها هم درمانگاه ویژه بیمارستان قائم می‌روم و جراحی انجام می‌دهم. اولین سمینار دیدگاه‌های اسلام در پزشکی را سال‌ها پیش برگزار کردم و حاصل آن چند جلد کتاب است. 4همایش برگزار شد و مباحث را داریم و همچنان پیگیری می‌کنیم. هنوز هم یک طبقه اختصاصی منزلم را برای روزنامه‌ها و تفکیک موضوعی آن‌ها قرار داده‌ام و زمین این اتاق همیشه با روزنامه‌هایی فرش بوده که قرار است طبقه‌بندی شوند و در یکی از آرشیوها قرار بگیرند. تمام موضوع‌بندی و طبقه‌بندی موضوعات با من است. موضوع‌بندی و آماده‌کردن و پلاستیک‌کشیدن روی برگه‌ها به عهده من است و آماده‌کردن برای صحافی با مسئول دفتر این کانون آقای ابراهیمی و پسرشان است که بر حسب تاریخ محتوا را می‌چینند و برای صحافی می‌فرستند.


او ادامه می‌دهد: سال71 نماینده مجلس شدم و موضوعات روزنامه‌ها را برای مطالعه و دانستن قوانین استفاده می‌کردم و سال 78 این روزنامه‌ها را به مشهد آوردم و تصمیم گرفتم آن‌ها را نگه دارم تا اینکه برای گرد‌آوری و منظم‌کردن محتوایشان اقدامی انجام دهم. مطالب روزنامه‌های قدس، خراسان و شهرآرا را برحسب موضوعات تفکیک می‌کردم و نگه می‌داشتم. ابتدا همه روزنامه‌ها را در قفسه‌های کتابخانه منزل نگه داشتم. اتاق من هنوز هم پر از روزنامه و مجله است و یک جای آن فقط برای سجاده نماز خالی است.

 

معمولا چند کار را با هم انجام می‌دهم

من از کودکی سحرخیز هستم و این 4ساعت وقت اضافه از سحر تا صبح را مدیون مادرم هستم که صبح زود همیشه من را بیدار می‌کرد. این شد که عادت کردم وقتی برای نماز صبح بیدار می‌شوم دیگر نخوابم. از آن وقت برای انجام کارهایم استفاده می‌کنم چون در روز درگیر کارهای اجرایی و بیمارها می‌شوم و دیگر زمانی برای کارهای خود و مطالعه در طول روز برایم باقی نمی‌ماند. سعی کرده‌ام اجازه ندهم وقت‌هایم بیهوده تلف شود و سعی می‌کنم در هر وقت اضافه‌ای که دارم کارهای عقب‌مانده آرشیوها را انجام دهم. من یاد گرفته‌ام که زمانم را مدیریت کنم. سعی کرده‌ام تا جایی که می‌توانم در هر زمان چند کار را با هم انجام دهم تا بتوانم در زمان محدود 24ساعت فعالیت‌های بیشتری را انجام دهم. خرید منزل و برخی کارهای دیگر خانه با من است. گاهی غذا درست می‌کنم و در امور خانه هم به همسرم کمک می‌کنم. تجربه زندگی من این است که هم درس‌‌های تخصصی دانشگاه را بخوانم و هم به امور دیگر برسم. من در سال47 دیپلم گرفتم و به سربازی سپاه‌دانش رفتم. آنجا فعالیت‌های قرآنی داشتم. سال50 به دانشگاه آمدم و سال51 وارد انجمن پزشکی شدم. آنجا مطالعه می‌کردم. نه تنها کتاب خواندن برایم اهمیت داشت بلکه در جلسات تفسیر و قرآن آیت‌ا... خامنه‌ای هم شرکت داشتم.

 

همیشه یادداشت روزانه دارم

عادت دارم که هر روز یادداشت روزانه بنویسم. هر روز از کارهایی که قرار است آن روز انجام دهم فهرستی شماره‌بندی شده تهیه می‌کنم و بعد از انجام هر کار آن‌ها را تیک می‌زنم. صبح همین امروز بادمجان‌ها را پوست کرده‌ام که ظهر خانم دکتر می‌آید بتواند آن‌ها را بپزد. شب‌ها یادداشت دیگری دارم از وقایع مهمی که در طول روز و شب انجام شده است. اگر جمله خوبی ببینم یا شعر خوبی بشنوم حتما آن را ثبت می‌کنم. قبل از انقلاب می‌ترسیدم وقایع روزم را یا شعر و جملات و مواردی را که در طول روز با آن‌ها روبه‌رو می‌شدم بنویسم اما بعد از انقلاب همه را می‌نویسم و خیلی خوب می‌دانم که در همه این روزها در فلان روز و فلان تاریخ و فلان ساعت چه اتفاقی افتاده است. برای مثال یکی فوت کرده باشد. یکی متولد شده باشد. جاهای مهمی که رفته‌‌ام. چیزهای مهمی که دیده‌ام و شنیده‌ام. 

اگر اخبار آن روز مسئله مهمی ر ا مطرح کند من آن را یادداشت می‌کنم که بعد‌ها بدانم این خبر مهم بوده و در فلان روز و ساعت گفته شده است. در اتاق من همیشه سجاده باز است و در کنار آن هم کتاب‌هایی که در حال مطالعه آن‌ها هستم باز است. نهج‌البلاغه و قرآن هم هست. از سال 50 دست‌نوشته‌های هر شبم را دارم. گاهی باعنوان زیرخاکی برای بچه‌هایم می‌فرستم. این عادت به نوشتن سبب شده است که وقت‌هایم حیف و میل نشود. یادداشت‌ها برای آدم می‌ماند و گاهی یک شعر خوب یا یک جمله خوب کل مسیر زندگی را تغییر می‌دهد. شاید دبیری که در روزهای مدرسه داشتم این حس را در من تقویت کرد که بتوانم همه روزهایم را روی کاغذ بیاورم. او آقای بازرگانی دبیر انشای مدرسه بود. می‌گفت نامه‌ای به شهرداری بنویسید و بابت خدمتی که در شهر ارائه داده‌اند تشکر کنید و در طول آن سال ما برای اداره‌های بسیاری نامه نوشتیم و او عادت نوشتن روزانه را در من ماندگار کرد.

 

حکومت خوب پزشک خوب می‌خواهد

خاطره دیگری از این جملات و حرف‌هایی دارم که بسیار در زندگی من تأثیر داشت صحبت‌های سال53 مقام معظم رهبری به من است وقتی برای قضیه اعتصاب دانشجویان در دانشگاه خواستم کسب تکلیف کنم. آن سال در دانشگاه برای اینکه دو تا از همکلاسی‌هایمان را گرفته بودند اعتصاب کرده بودیم. قضیه تا آنجا پیش رفت که به همه ما 78 نفر صفر دادند و گفتند یک سال محروم از تحصیل هستید. خاطرم هست مقام معظم رهبری در مسجد امام حسن(ع) تفسیر قرآن می‌گفتند. من نماینده بچه‌ها شده بودم تا پیگیر کارشان باشم و وضعیت کلاس‌ها را سامان دهیم. عده‌ای از بچه‌ها اعتراض می‌کردند که چرا کلاس‌ها تعطیل شده است. خدمت ایشان رفتم و مشکل را گفتم و ایشان پاسخ دادند ما یک حکومت خوب می‌خواهیم و در حکومت خوب، باید پزشک خوب هم باشد. این جمله را همان شب در دفتر یادداشت‌های روزانه‌ام نوشتم و بسیار چراغ راهم شد.

 

دل‌گرمی برای خانواده شهدا

قصدمان این بود که با جمع‌آوری این آرشیوها برای خانواده شهدا انگیزه ایجاد شود. نام کانون را میثاق شهدا گذاشتیم هم به این دلیل که دل‌گرمی برای آن‌ها باشیم و هم اینکه ما از یک خانواده شهید هستیم. برادر همسرم در بهترین دانشگاه آمریکا درس می‌خواند و به دلیل کمبود نیرو در جبهه به ایران برگشت و شهید شد. می‌توان گفت حججی‌ها همین‌ها هستند و جایی باید باشد که خط و سیره آن‌ها را ترویج دهد.

 

کتابخانه ملی دردسترس نداریم

یکی از اشکالات کلان‌شهری مانند مشهد این است که مشهد یک کتابخانه ملی دردسترس مردم ندارد. کتابخانه آستان قدس که عمومی نیست و برای استفاده قشر خاصی میسر است و کتابخانه هفت‌تیر هم که در مرکز شهر نیست و دسترسی به آن برای همه آسان نیست. ما سعی کرده‌ایم کاری سمبلیک را برای ایده برداشتن دیگران در این کانون اجرا کنیم. اینجا از صبح تا ظهر باز است تا محققان و دانشجویان و علاقه‌مندان بتوانند به اینجا بیایند و این کتاب‌ها را ورق بزنند و از آرشیو‌های فراوان اینجا حداکثر استفاده را بکنند. اگر قرار باشد این روزها مقایسه‌ای از خرید محصولات فرهنگی نسبت به خرید وسایل و لوازم دیگر داشته باشیم به عدد صفر می‌رسیم. ما باید از حرف خارج شویم و به توسعه و ترویج فعالیت‌های فرهنگی کمک کنیم.

 

حرف آخر...

سیدحسین فتاحی معصوم در طول زندگی خود تلاش کرده است در حد متخصص پیشرفت کند و در کنار گذراندن مدارج عالی تحصیلی از فرصت‌ها و لحظه‌ها نیز استفاده بهینه داشته باشد. مسیر زندگی‌‌اش را با علم و دین تطبیق داده و مباحث اعتقادی را اصل قرار داده است و برخوردش با افراد جامعه، دانشجویان و بیماران بر حسب همین باورها بوده و هست. آخر کلام دکتر هم در قالب دو بیت شعر تعبیر همین حرف‌هاست و اشاره به راهی دارد که برای زندگی برگزیده است.
گر مرد رهی میان خون باید رفت 
وز پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس 
خود راه بگویدت که چون باید رفت

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44